شايد معنايي از عشق باشند اين كلمات ساده

بخوانيد شايد معنايي از عشق باشد!

چه آسان مي توان نوشت هزاران هزار خط در موردت با جوهر مولانا

گاهي حس شيرينت عسلي مي كند تمام وجودمان را و با ناپديد شدنت تلخ تلخ .

وقتي پخته مي شويم و مي نشيند خط هاي تجربه بر گوشه كنار صورتمان و مي پاشد روزگار برف سفيدي را بر لابلاي موهايمان مي يابيم كه شايد بتوان رد پايت را يافت در كتابها و اشعار و آهسته آهسته بويت به مشام مي رسد

مي گرديم به دنبالت بيش از هر چيز

احساس عجيبي مي دهي كه قابل مقايسه نيست با هيچ احساس ديگر

با داشتن تو جوان مي مانيم در ابرها حركت مي كنيم و خندانيم بيمار نمي شويم درد فقر را نمي فهميم زشتي ها را نمي بينيم راحت مي خوابيم با لبخند بيدار مي شويم محال برايمان ممكن مي شود

زيبا مي بينيم زندگي را و مي باليم به خود هر ثانيه كه هستيم با وجود تو .

با تمام زيباييت بايد دانست كه تو را كجا بايد جستجو كرد كه با غريزه اشتباه نشوي .

زيرا غلط ديدن تو بر باد مي دهد چند صباحي از عمر عزيزمان را

مي توان هميشه عاشق بود مي شود دل را لبريز از عشق كرد

چه مسرت بخش كه كسي را بيابيم براي عشق ورزي كه اهدافش با ما هم سو باشد در آن هنگام است كه مي شود به ماندگاري و درستي اين عشق اطمينان كرد

عشق آن نيست كه به هم خيره شويد عشق آن است كه هر دو به يك سو بنگريد.

در هر رتبه مالي و شغلي و تحصلي كه باشيم اگر كفش عشق دائما به پايمان نباشد اصلا نيستيم

خوشا به حالمان اگر به حق عاشقيم

زيرا عشق نه غرور مي شناسد نه حسد نه با كينه آشنايي دارد نه مي داند نفرت به چه معناست انسان عاشق سراسر لبريز از شعف و شادماني و ايثار است

عاشق بودن همان است كه بداني ديگري كامل نيست

بتواني بخش هاي نازيبا را ببيني ولي بر بخش هايي كه دوست مي داري تاكيد كني و شادمانه هر دو را بپذيري

عاشق بودن

بر پا ساختن ستون هاي استوار بر بناي احساسات است ولي جايي نيز براي تغيير بگذار چون داشتن احساس يكسان در تمام عمر جايي براي رشد تجربه و آموختن نمي گذارد!!!!!

دانستن آن است كه ديگري نيز آن چه كه بوده باقي نمي ماند و تغيير آرام آرام او را متحول مي كند عاشق بودن بخشيدن تا سر حد فقر است

والاترين هديه ها بين دوستان اعتماد است و درك متقابل اين دو ارمغان عشق اند.

عاشق بودن ديدن نه تنها با چشم بلكه با دل است

نه اينكه هر دم به رنگي درآيي و هر روز نوايي دگر ساز كني تا پذيرفته شوي بلكه چنان تغيير كني تا نور خوبي ها ظلمت كمبودهايت را بپوشاند .