اگر به خانه من آمدي
اگر به خانه من آمدي
برايم مداد بياور مداد سياه
میخواهم روی چهرهام خط بکشم
تا به جرم زيبايی در قفس نيفتم
يک ضربدر هم روی قلبم تا به هوس هم نيفتم
يک مداد پاک کن بده برای محو لبها
نمیخواهم کسی به هوای سرخيشان، سياهم کند
يک بيلچه، تا تمام غرايز زنانه را از ريشه درآورم
شخم بزنم وجودم را ... بدون اينها راحتتر به بهشت میروم گويا !
نخ و سوزن هم بده، برای زبانم
میخواهم ... بدوزمش به سق
اينگونه فريادم بی صداتر است!
قيچی يادت نرود،
میخواهم هر روز انديشه هايم را سانسور کنم
میدانی که؟ بايد واقعبين بود
صداخفه کن هم اگر گير آوردی بگير!
میخواهم وقتی به جرم عشق و انتخاب،
برچسب فاحشه میزنندم
بغضم را در گلو خفه کنم
يک کپی از هويتم را هم میخواهم
به ياد بياورم که کيستم!
ترا به خدا ... اگر جايی ديدی حقی میفروختند
برايم بخر ... تا در غذا بريزم
ترجيح میدهم خودم قبل از ديگران حقم را بخورم !
سر آخر اگر پولی برايت ماند
برايم يک پلاکارد بخر به شکل گردنبند،
بياويزم به گردنم ... و رويش با حروف درشت بنويسم
من يک انسانم من يه يك زنم
شعر فوق از غاده السمان شاعر توانايي از سوريه
دوست دارم با تمام وجودم
سوين